اهمیت نشانه های مرزی

 

بازگزاری نشانه های مرزی درسرحدات ایران وافغانستان که امتداد بیش ازنه صد کیلومتررا درغرب کشوراحتوامی کند، یکی ازاقدامات درست وشایسته هردوکشوراست. علایم مرزی تنها جغرافیای کشورها را نشانی نمی کند بلکه علاوه برتامین حقوق مرزی وتشخص ارضی ازنابسامانی های دیگری نیزجلوگیری می کند که معمولا درسرحدات وجود دارد.

  صدها کیلومترمرزمشترک با کشورایران جدا ازاینکه طولای همسایگی تاریخی هردو کشوررا بازنمایی می کند، ازامکان به وجود آمدن معضلات احتمالی مرزی درآینده نیزجلوگیری می کند ؛ مشخص بودن مرزها برای هرکشوری مهم وضروری است. با نصب پیلرهای مرزی درسرحدات غربی کشورمشخص شده است که قلمروافغانستان وقلمروایران تا کجا است. اضافه براین ماموران مرزی هردوکشوربادرک وشناخت اراضی مربوط به خودشان این امکان را به دست میاورند که بگونه درستی ازآن محافظت نموده وازتردد غیرقانونی افراد واستفاه های سوء کاروان های مافیایی جلوگیری نمایند.

   مرزهای مشترک میان ایران وافغانستان سال ها  است که مورد استفاده قاچاقبران مواد مخدرقرارگرفته است. این وضع زمانی پیش آمد که درهردوکشوربا فاصله زمانی کم انقلاب ها ودگرگونی های وسیع اجتماعی رخ داد. ازان پس اگرچه کشورایران توانست مرزهای شرقی خودرا تاحدی تحت کنترل بگیرد اما افغانستان کمتراین فرصت را داشت چرا که تغییرنظام های مختلف وجنگ های چندین ساله عملا کشورمارا بی مرزساخته بود. زمانی درافغانستان وضعیتی پیش آمد که هرکسی با هرملیتی می توانست داخل افغانستان شده وبدون داشتن جوازسفربه هرجایی که دل اش بخواهد ترددنماید. مثال روشن این قضیه درمورد عرب هایی است که درسال های جهاد وپس ازآن دربرخی نقاط جنوبی وشرقی کشورمسکن گزین شدند.

   درزمان طالبان اما این روند حالت لجام گسیخته تری پیداکرد چون پاکستانی ها هم رفت وآمد را درداخل کشوربه گونه ای درآوردند که گویا افغانستان یکی ازایالات پاکستان باشد وچه بسا درمواردی اتباع افغانستان نمی توانستند مانند پاکستانی ها درداخل کشورسفرنمایند. این وضع نشان دهنده این بود که افغانستان عملا مرزنداشت وهیچ کسی به مرزهای کشورما وبه حق طبیعی مردم افغانستان اهمیت نمیداد. دراین دوران کاروان های سلاح ومهمات بی هیچ سوالی ازهرنقطه داخل کشورمی شد وهمسایه ها نیزمتاسفانه برای روشن نگهداشتن شعله های جنگ هیزم می فرستادند.

  اینک به نظرمیرسد که بازگزاری نشانه های مرزی درسرحدات کشورحق حاکمیت افغانستان را درقلمرو خودش تسجیل کرده وهمسایه غربی ما هم بنا برموازین بین المللی به آن احترام می گذارد. درسرحدات شمالی نیزتا حدودی وضع قابل قبول است چرا که کشورهای تاجیکستان،ازبیکستان وترکمنستان گذشته ازاینکه به مقررات بین المللی وحق مرزی کشورها پایبند است، چندان هوس مداخله ونفوذ را هم ندارند. اما درجنوب وضع صدوهشتاد درجه فرق می کند. همسایه جنوبی ما تا اکنون به قبول یک مرز معین ورسمی تن نداده است هم چنانکه کشورما نیزدرهمین مقوله حرف های زیادی برای گفتن دارد.

   مگربا این همه باید اذعان داشت که هرکشوری باید مرزهای مشخص خودرا داشته باشد ودرجنوب نیزامید است که روزی بحث ازمرحله خط دیورند به یک معنای واضح مرزی عبورکرده وصدها کیلومترسرحد ما با کشورپاکستان نشانه گزاری شود. اگرچنین اتفاقی روزگاری رخ بدهد طبیعی است که درجلوگیری ازنفوذ حلقات مسلح وتروریست درداخل کشورنیزانکشاف لازم به وجود می آید. مشخص بودن خطوط مرزی به هردوکشور کمک میرساند که حاکمیت های ملی به شکل مصئون آن به حیات خود ادامه داده وزمینه های جنجال ومشکلات مرزی را ازبین ببرد.

دومین انتخابات ؛ دومین آزمون بزرگ افغان ها

 

آمادگی ها برای تدویردومین انتخابات ریاست جمهوری درکشورگرفته می شود. این مطلب را جنرال عبدالرحیم وردک وزیردفاع ملی کشوردرنشست مشترک خبری خود باجنرال مکرنن اعلام کرده است. آمادگی برای تدویرانتخابات شامل بازپس گیری ولسوالی های تحت تصرف طالبان وافزایش نیروهای اردوی ملی تا سقف نودوپنج هزارنفرمی شود. کشورهایی که درافغانستان نیرود ارند نیزبرای تامین امنیت هرچه بیشترانتخابات عساکر اضافی به افغانستان خواهندآورد.

   مساله آمادگی برای تامین امنیت انتخابات زمانی مطرح شده است که کمترازچهارروزبه آغازثبت نام کاندیدان ریاست جمهوری وشوراهای ولایتی باقی مانده است. تب وتاب انتخابات دررایزنی ها ی کاندیداتوران وتشکلات جدید سیاسی درکشوربه وضوح دیده می شود ومردم کشورنیزعلیرغم نابسامانی های اقتصادی وامنیتی آماده می شوند تا دردومین آزمون بزرگ وتاریخی خود اشتراک نمایند. بحث های گوناگونی پیرامون انتخابات درهمه جا به جریان افتاده است وملت مشتاقانه منتظراعلام برنامه های کاندیداتوران هستند.

  انتخابات مساله ای ساده نیست که به آسانی وبدون کدام چالش وموانع امنیتی برگزارگردد؛ این مهم، دراظهارات مقامات دولتی ونهادهای سیاسی کشورمشهود است اما آنچه که می تواند اسباب نگرانی های طبیعی مردم را کمرنگ نماید جدیت نیروهای امنیتی وسهم کشورهای دوست درتامین امنیت انتخابات است. واضح است که دستاوردهای مردم افغانستان درفرایند نظام قرون وسطایی طالبان درحصه شکل گیری نظام حکومتی وانفاذ قانون اساسی کشوروهم چنین آزادی های نسبی که درگستره فرهنگ، مطبوعات ، وحق تحصیل واشتغال برای زنان به وجود آمده است مطالبی هستند که جبهه ضدتروریزم را درکشورمایل به سرمایه گذاری های بیشترمی کند ومردم افغانستان نیزبرای حفظ این دستاوردها ازخود مایه می گذارند.

   اما دومین انتخابات ریاست جمهوری، برخلاف انتخابات دوره قبل بیشترین تعداد کاندید را خواهد داشت واینبار باتوجه به کثرت کاندیداتوران احتمال می رود نبردهای انتخاباتی گرمترباشد. آیا کسی خواهد توانست آرای پنجاه به علاوه یک مردم را به تنهایی به دست بیاورد؟ فکرمی شود که امکان امر تاحدودی مشکل باشد . طبیعی است که دراین صورت احتمال میرود انتخابات به دوردیگری کشیده شود. مگر این، تنها یک حدس است چرا که واقعیت های سیاسی پدیده های آنی وجدید الخلقه ای هستند که امکان تولد آن مرزوزمان معینی را نمی طلبد. پرواضح که ائتلاف های جدیدی نیز درراه خواهند بود واحتمال کناره گیری برخی ازافراد به نفع اشخاص پرنفوذ ترنیزدوراز تصورنیست.

  علاوه براین ممکن است اتفاقاتی ازنوع توافق حزب وحدت مردم وجنبش ملی نیزبه میان آید که ازنظرگاه های مختلفی می تواند برای برگزاری هرچه بهترانتخابات وتنزیل تعداد کاندیداتوران ممد واقع شود. لکن آنچه درتصور می آید رقابت های واقعی میان تعداد محدودی ازکاندیداها خواهد بود ودراین میان حامد کرزی رئیس جمهورفعلی واگرخبرکاندیدشدن زلمی خلیلزاد درست بوده واونیزدرمیدان بیاید، رقابت های اصلی وسرنوشت سازی را درعرصه انتخابات رقم خواهندزد. چیزی که بیشترازهمه قابل اهمیت است برنامه های آنان خواهد بود ومردم به دنبال کسی است که بتواند کشوررا ازموانع وچالش های فراوان زندگی افغانی عبوردهد.

   باوجود اینکه مردم افغانستان به نظرکشورهای دوست مخصوصا ایالات متحده اهمیت میدهد اما امریکا گفته است که ازکدام کاندید خاصی حمایت نمی کند. گرچند که این مطلب به صورت واضحی مراعات ادب ونزاکت ازسوی امریکا می باشد مگرنمی تواند تمام آن چیزی باشد که درافکارعامه جریان دارد. بطوریقین درانتخابات بعدی ریاست جمهوری شانس موفقیت ازآن کسی است که علاوه بررای ونظرمردم افغانستان، قناعت جامعه جهانی را نیزبه همراه داشته باشد.

کسی به پناهندگان رحم نمی کند

 

چندماه پیش باغرق شدن یک کشتی درآب های استرالیا تعدادی ازپناهجویان هموطن ما جان های شان را ازدست دادند. آن حادثه که درنوع خود کم نظیروبسیارتاسف آوربود، وجدان های بسیاری رادرسطح جهان تکان داد وکشورهای جهان را متوجه وضع نابسامان افغانستان کرد. هم چنان دولت جمهوری اسلامی افغانستان نیزبرای بارچندم متوجه گردید که اوضاع درکشوربه چه پیمانه ای غیرقابل تحمل است که هنوزهم افغان ها درمسیرسرگردانی های شان با حیات خود وخوانواده شان بازی می کنند.

    سی سال است که گریز ازافغانستان هم چنان دوام دارد. براستی چه چیزی باعث می شود که هرازچندی خبرمرگ افغان های مهاجررا می شنویم. واقعیت این است که هنوزجنگ دوام دارد؛ بلای خانمانسوزی که ظاهرا دست ازسراین مردم بیچاره برنمیدارد.هرچند برای ختم جنگ هم کوشش هایی صورت گرفته است مگرجنگ باتمامی مظاهرخشن وخطرناک اش همچنان برزندگی ساده و فقیرانه مردم افغانستان مستولی است.

   اما تنها جنگ عامل آواره گی افغان ها نیست. بیکاری وعدم اشتغال دلیل دیگرپناهجویی های مردم مااست.با گذشت هفت سال ازعمرافغانستان جدید که اینک دارای قانون اساسی، اردو، پلیس، قوه قضائیه وادارات دولتی است امادرزیرساخت های زندگی مردم هیچ تغییری رونمانگردیده است. روزانه دهها وصدها نفردرجستجوی کاربرسرسرک ها وچوک ها می برایند ولی ناامید وبادست خالی به خانه های گلین خود برمی گردند.گروه های بیکاروبی درآمدجامعه، خسته وناامید ازادامه زندگی فقط خبرهای حیف ومیل وافلاس واختلاس را می شنوند.

     خبرتکان دهنده مرگ مهاجرین افغانی دردرون کانتینیرکه درشهرکویته یافت شده است بسیاروحشتناک وتاسف برانگیزاست. چهل وچهارنفردراین واقعه جان های شان را ازدست داده اند که طبق گزارش ها اجسادکودکان نیزدربین آنان دیده می شود. هم چنان بیش ازنود نفردرحال کوما هستند.این خبرحکایت ازعمق فاجعه می کند ؛ اینان چه اندازه مجبوربوده اند که درکانتینیردربسته وبدون منفذ برای رسیدن به یک سرزمین دیگروبه هدف چند صباحی زنده بودن راهی دیارهای بیگانه شده اند. وتکان دهنده تراین است که چه آدم های قسی القلبی وجود دارد که انسان هارا مانند اشیای بی ارزش روی هم انبارمی کند تا ازدرک قاچاق آنان پول بدست بیاورند!

    آیا زمان آن فرانرسیده است که دولت افغانستان به مثابه یک دولت مسول درقبال شهروندان واتباع خویش عمل کرده وبراساس وظیفه ومسئولیت اش زمینه های زندگی بهترمردم را فراهم کند؟ برای اینکه دیگرهموطنان ما مجبورنشوند دست به مهاجرت های خطرناک بزنند. دولت باید برای یک زندگی حداقلی مردم درداخل کشوربرنامه داشته باشد. تاکی این وضع ادامه پیدامی کند. به نظرمیرسد برای هیچ کسی وهیچ نهاد دولتی این توجیه وجودندارد که مردمان این سرزمین صرف برای یافتن کارو زنده ماندن جان خودرا دردشت های بی آب وعلف بلوچستان ویا درآب های استرالیا وکشورهای دیگر ازدست بدهند.

   هیچ کسی برپناهندگان رحم نمی کند. اما این درتقدیرآنان نوشته نشده است بلکه اوضاع نابسامان وبی مسئولیتی های مراجع ذیربط است که سبب اصلی مرگ پناهجویان می شود. اکنون چه کسی مرثیه مرگ کودکانی را خواهد خواند که ازتشنگی ونبود اکسیژن دربین کانتینیرها جان می سپارند. نهادهای حقوق بشری، سازمان ملل متحد و قبل ازهمه دولت افغانستان مکلفیت دارد به وضع تاثرآوروتاسف بارمهاجرین خاتمه دهد. خبررقت انگیزمرگ دهها بی پناه افغانی درکویته وجدان های بیدارملی وبین المللی را تکان خواهد داد.امید است روزی فرابرسد که خبرمرگ مهاجرین منتشرنشود.

قندهارآماج حمله تروریستی

 

همانطوریکه پیش بینی میشد حملات انتحاری درسال جاری هم چنان دوام پیداکرده است. چندی پیش حمله ای بروزارت عدلیه درکابل صورت گرفت که منجربه کشته وزخمی شدن دهها تن گردید. اینک خبررسیده است که حمله مشابهی درقندهارودرمقرشورای ولایتی آن ولایت صورت گرفته براساس گزارش های رسیده مردان مسلح با انجام حمله انتحاری اقدام به آتشباری توسط سلاح های سبک کرده است که دراین حمله تعداد سیزده نفرکشته شده وچندین نفردیگرزخمی شده اند.

   دوام حملات انتحاری حکایت ازعزم تغییرناپذیرگروه های تروریستی دارد وعلیرغم موضع گیری های نرم حکومت افغانستان دربرابرگروه های مسلح مخالف، هیچگونه تفاوتی درروش های برخورد آنان به وجود نیامده است. افزایش این نوع حملات برمراکزدولتی حکایت ازآن دارد که گروه های مخالف مسلح وگروه طالبان عمدتا به دنبال امتیازگیری های سیاسی پیشاپیش انتخابات بعدی ریاست جمهوری برآمده اند. امتیازخواهی های طالبان بعدازآن صورت می گیرد که موضوع مذاکره باطالبان میانه رو برای چندین بارازسوی رئیس جمهورمطرح گردید ودراین اواخرایالات متحده امریکا نیزصحبت ازمذاکره باطالبان به میان آورد.

    اگرچند طالبان هربارگفته اند که درمیان شان میانه رووتندرو وجودندارد وهمگی تحت قیادت یک نفر ودرتعقیب یک هدف واحد هستند، اما موضوع مذاکره هرازچندگاهی به نیت یارگیری های انتخاباتی مطرح بوده است. ولی با این همه هنوزازسوی دولت واضح نشده است که با کدام گروپ ازطالبان مسلح گفتگو می کند وچرا به رغم نرمش های سیاسی حکومت دربرابرطالبان، هیچگونه کاهشی درحملات خونبارآنان به میان نمی آید.ونیزسوالی که مطرح است اینکه هرقدرنیروهای نظامی ضد تروریستی درکشوراضافه می شود به همان میزان حملات مخالفین نیزافزایش می یابد.

    آنچه درقندهاردیروزاتفاق افتیده است درواقع به سخریه گرفتن تمامی منویات دولت ازسوی طالبان درباره گفتگوومذاکره خواهدبود. واقعیت این است که طالبان به این سادگی ها هم حاضرنیستند با اداره ای مذاکره کند که ازدید آنان دست نشانده وپذیرفتنی نیست. طالبان وگروه های دیگرمسلح مخالف همواره حضورنیروهای خارجی را غیرقانونی دانسته اند وعمده ترین بهانه خونریزی های شان حضورعساکرخارجی است. با این وصف آنچه که تردید درفهم اجتماعی ازروند مقابله با مخالفین ایجاد می کند این است که اگراراده ای برای سرکوب تروریزم وجود ندارد پس چرا هرازچندی عساکراضافی به افغانستان می آید وکشورهای بیشتری برای اعزام سربازاعلام آمادگی می کنند. باتوجه به نحوه مقابله بامخالفین وعملکرد آنان با مردم ملکی وبیدفاع افغانستان زمان این فرارسیده است که با قاطعیت بیشتری باموانع برسرراه امنیت مردم برخورد شود.

   کشته وزخمی شدن تعداد زیادی ازهموطنان ما درقندهارمایه تاسف شدید است وایجاب می کند دولت جمهوری اسلامی افغانستان درپرتوقانون اساسی کشوروبرای حفظ مصالح علیای وطن وپاسداری ازنظام قانونی افغانستان نهایت تلاش را به خرچ داده وبرای تامین امنیت مردم کشورازهیچگونه کوششی فروگزارنکند. نیروهای پلیس وامنیت ملی با هوشیاری هرچه تمامتربکوشند ازریختن خون مردم بیگناه جلوگیری شود. دولت باتمام قوا باید بکوشد سال جاری را علیرغم پیشگویی های حاکی ازدشواری این سال، برای مردم افغانستان آرام وبا ثبات نگهدارد. مردم انتظارداشتند حادثه وزارت عدلیه باردیگرتکرارنگردد اما اینک درنهایت یاس واستیصال امیدواراست حادثه قندهاردردیگرنقاط کشورتکرارنگردد.

خلای قدرت بابقای رئیس جمهورپرمی شود

 

رای دادگاه عالی کشورمبنی بربقای رئیس جمهورحامد کرزی درقدرت بعدازاول جوزای سال روان واکنش های گوناگونی را تا اکنون به همراه داشته است. بعدازاعلام رای ستره محمکه نخستین واکنش های داخلی دررد آن نظربود وگروه های سیاسی واپوزسیون با غیرقانونی دانستن بقای رئیس جمهوردرقدرت اعلام موضع کردند. نهادهای سیاسی مانند شورای متحد وجبهه ملی وهم چنان برخی ازعناصرسیاسی وفرهنگی دوام کارکرزی را غیرقانونی پنداشتند. اما رای دادگاه عالی طرفدارانی نیزداشت که اینک ایالات متحده امریکا نیزازآن حمایت می کند.

  دراعلامیه ای که ازسوی معاون سخنگوی وزارت خارجه امریکا منتشرشده آمده است که رای داد گاه عالی به نفع ثبات درافغانستان است. باوجودیکه دراعلامیه گفته شده ایالات متحده ازکاندیدای خاصی حمایت نمی کند اما ازمردم افغانستان خواسته شده است رای ستره محکمه را بپذیرند. واکنش مثبت امریکا دربرابررای دادگاه عالی می تواند به بحث های مربوط به دوران خلای قدرت پایان بدهد. موضوع خلای قدرت هم چنانکه یک موضوع جدی حقوقی می باشد مورد استمساک مخالفین سیاسی دولت نیزهست.

   مهمترین نکته ای که دراعلامیه وزارت خارجه امریکا دیده می شود مساله ثبات درافغانستان است. ثبات درکشوربه معنی پاسداری ازنظامی است که درفرایند سی سال بحران به وجود آمده وبه صورت آهسته وتدریجی مشارکت ملی، دموکراسی و قانون پذیری را تجربه می کند. این مهمترین دستاورد افغان هااست وهمانطوریکه اعلامیه امریکایی ها تصریح می کند ونظردادگاه عالی کشورمی باشد، نباید به سادگی ازدست برود. بقای نظام که درآن قانون تمثیل می گردد، یک وجیبه است که تمام ملت افغانستان درمورد آن مسئولیت  دارد. والبته باید تذکرداد که درکشورهای دیگرنیزاینگونه نبوده است که تا آمدن مسول جدید کشورهمه چیزبه حال تعلیق درآید. همیشه این مهم مدنظرسیاستمداران ملی خواهد بود که فروپاشی سیستم می تواند منجربه فروپاشی کشورگردد.

      با اینکه نظرستره محکمه درزمانی که جنجال ها برسرخلای قدرت تا حدی نزدیک به صواب بوده ودنیا نیزآنرا پذیرفته است مگرآنجه که اینجاب مینماید روی آن تاکید شود سلامت وشفافیت پروسه انتخابات است. باهرتغییری که روی میدهد وهرکدام ازشخصیت های ملی که کاندید می شوند تنها موضوعی که مردم افغانستان بدان می اندیشد،برگزاری سالم انتخابات است؛ موضوع مهمی که آینده کشوروسلامت فردای زندگی مردم کشور به آن بستگی دارد. گرچند که حامد کرزی هم جزو کاندیدان دوربعدی انتخابات می باشد مگرابقای وی درپست اش دردوران خلا به احتمال زیاد ازهرج ومرج های ناشی ازخلاء قدرت جلوگیری خواهد کرد.

    به نظرمیرسد دولت امریکا باصدوراعلامیه حمایت ازرای دادگاه عالی کشورمی خواهد انگشت روی نقطه مهمی بگذارد که عبارت ازپیشگیری نابسامانی های سیاسی درافغانستان ونگرانی های شدید مردم نسبت به انتخابات دوربعدی ریاست جمهوری باشد. والبته برای ایالات متحده امریکا ثبات افغانستان نماد موفقیت آن نیزباشد چراکه این کشوردرراس جبهه ضدتروریزم قراردارد وهرگونه بی ثباتی درافغانستان ممکن است آبروی سیاسی نظامی آن کشوررا درسطح دنیا با خطرمواجه سازد.

    با این حال رایزنی های سیاسی درمورد انتخابات میان اشخاص ونهادهای سیاسی هم چنان ادامه دارد وبه نظرمیرسد اعلامیه وزارت خارجه امریکا واکنش های دیگری رانیزبه دنبال داشته باشد. اما این واضح است که حضورنیروهای قوای ائتلاف ودرراس ایالات متحده درافغانستان به منظورپیشبرد ماموریت مهمی است که ثبات کشورمی تواند درموفقیت این ماموریت فوق العاده اثرگزارباشد.

   

آغازسال جاری، آغازپریشانی های مهاجرین

 

   هرساله با شروع فصل بهار، پریشانی ها وسرگردانی های مجدد مهاجرین نیزشروع می شود. این روند سال هااست که ادامه دارد وبه رغم به میان آمدن حکومت ملی درکشورهنوزهم دراین رابطه کدام برنامه وفکر مشخصی وجود ندارد. باآنکه وزارت عودت مهاجرین برای رسیدگی به همین موضوع تشکیل گردیده وقاعدتا باید به امورمهاجرین رسیدگی کند، مگرتااکنون هیچ دستاورد مشخصی نداشته ومهاجرین درکشورهای همسایه باشروع فصل بهاردراندوه سرگردانی های دوباره شان غرق می شوند.

  چه چیزی وجود دارد که نمی گذارد به معضل مهاجرت ازافغانستان وپناه گزینی درکشورهای دیگرخاتمه دهد ؟آیا براستی وقت آن نرسیده است که افغان ها به کشورآبایی خود برگردند؟ عقیده اغلب کارشناسان مسایل اجتماعی وسیاسی براین است که افغانستان علیرغم دارابودن قانون اساسی مدرن هنوزهم گرفتاروضع سی چهل سال پیش خود است. آنچه درقانون گنجانده شده صرف موارد تئوریکی قانون است که فقط روی کاغذ آمده ولی درعمل هیچگاهی توفیق ظهورنیافته است.

  درقانون اساسی کشورمسایلی چون مشارکت عمومی درپروسه های ملی،تامین عدالت اجتماعی، حق شهروندی و…به خوبی صراحت یافته اند. حق اسکان کوچی ها تعلیم وتربیه وتوزیع عادلانه امکانات ملی، موضوعات لوکسی هسند که قانون اساسی افغانستان را درمنطقه متمایزمی سازد. اما برای اسکان مهاجرین وبازگشت آبرومندانه آنان باید به شکل جدی تری عمل میشد. این ازمکلفیت های دولت است که دررابطه به 7،2میلیون آواره این سرزمین چاره بیاندیشد وهمچنان رقم درشت بیجاشده گان داخلی را نیزنباید فراموش کند.

   امسال نیزطبق سال های گذشته مساله عودت داوطلبانه مهاجرین ازکشورهای ایران وپاکستان روی دست گرفته شده است. این مطلب را سخنگوی کمشنری سازمان ملل متحد درامورمهاجرین گفته است؛ مطلبی که عنوان داوطلبانه دارد ولی براساس تجربه ازسالیان پیش، مهاجرین درمعرض فشارهای گوناگون برای اخراج ازسوی کشورهای میزبان قرارمی گیرند. شروع عودت داوطلبانه درواقع شروع مجدد فشارهای روانی وفیزیکی بالای مهاجرینی است که حداقل بیست سال را دراین دوکشوربسربرده ولی هنوزکه هنوزاست ازحقوق ووجایب مهاجرت بی بهره مانده اند. مهاجرین دراین مدت طولانی که بصورت طبیعی با عرف، عادات وکلتورکشورهای میزبان خو گرفته اند ناگهان دچارسرنوشتی می گردند که درفرجام خود جزبدبختی وسرگردانی مجدد چیزی دیگری ندارد.

   اینک روند بازگشت مهاجرین آغازمی شود ولی ازدولت افغانستان باید پرسید که چه آمادگی هایی برای پذیرایی ازبازگشت کنندگان درنظرگرفته است؟ ازمجموع تقریبی پنج میلیون مهاجربرگشته به وطن چه تعدادی ازآنان صاحب سرپناه، کارو زندگی حداقلی انسانی شده اند. درکشوری که کارواشتغال وجودندارد بازگشت صد نفرهم می تواند به یک معضل اجتماعی تبدیل شود وامروزه میزان بزهکاری های اجتماعی وتیزه شدن صفوف مخالفین مسلح دولت بیشترینه به همین مساله ربط پیدامی کند. مهاجرین به صورت درشتی ازچالش های فراروی نظام به حساب می آیند . تفوق براین چالش می تواند موفقیت یک نظام را تضمین کند گذشته ازاینکه یک موضوع بشری است.

    درسال جاری آیا راهی برای پایان اندوه مهاجرین تصورمی شود؟ باوجود انتخابات پیش رو احساس میگردد کاندیداتوران ریاست جمهوری یکی ازموضوعات کمپاین های انتخاباتی خودرا روی همین نقطه متمرکزکند؛ کاری که دیگرنه به شکل یک مشکل بلکه بصورت یک بحران فراروی افغانسنان قراردارد. رسیدگی به مساله مهاجرین قبل ازهرچیزی یک موضوع انسانی است که عطف توجه سیاستمداران ملی وحکومت برسراقتدارکنونی را به گونه حتمی می طلبد وباید دولت افغانستان با همکاری سازمان ملل متحد وانعطاف کشورهای میزبان به بحران انسانی بنام بازگشت داوطلبانه را ه معقول ومنطقی جستجونماید.

خشنونت همچنان دوام دارد

 

    ریشه های خشونت هماره ازآبشخورسنت ها و عرف وعادات ناپسند سیراب می شود. خشونت پدیده ای است که همراه باعمرانسان درتاریخ پیش آمده وصورت دایمی به خود گرفته است. مخصوصا درافغانستان که هنوزهم درچنبره های خودساخته تقیدات قبیلوی خویش دست وپا میزند. آنانیکه به حیث مظاهرخشونت درجامعه قد برافراخته اند معمولا مردمانی هستند که برای اعمال خشونت دراشکال مختلف آن ازقدرت توجیه دینی واخلاقی برخوردارند. درحالیکه هیچگاهی آموزه های ادیان آسمانی خشونت را نه تنها ترویج نمی کند بلکه همیشه نسبت بدان به مثابه یک پدیده منفورنگریسته است.

   یکی ازعوامل دوام خشونت درجوامع، سطح پایین فرهنگی جوامع می تواند به حساب بیاید. درکشورما این مشکل بیشترازهرجای دیگری خودنمایی می کند چرا که سطح نازل سواد وتاثیرپذیری های کورکورانه ازبعضی رسومات منحط گذشته باعث می گردد انسان افغانی بدون خشونت تصورنشود. درحالیکه آموزه های فرهنگ دینی وفطرت انسان افغانستانی با مهربانی سرشته است. درگذشته ها ی تاریخی داستان های بلندی ازعیاری وکاکه گی مردمان این مرزوبوم وجود دارد مگربا این همه چرخ گردش روزگارگویی چپ چرخیده است بطوریکه اکنون تمامی مظاهرخشونت درجامعه افغانی قابل تعریف است.

   خشونت درجامعه افغانی به انواع گوناگون تقسیم شده وانسان افغانی را می آزارد. ازخشونت های خوانوادگی گرفته تاخشونت دربرابراطفال وخشونت های رفتاری که عمدتا درجامعه ما قابل دید است. این خشونت ها درمنصه های مختلفی ظهورمی کند ازخشونت فیزیکی تا رفتارهای اجتماعی که هیچکدام درعصرکنونی توجیهی نمی تواند داشته باشد. درعصریکه انسانیت با معیارهای علمی وفرهنگی تعریف می شود درافغانستان اما متاسفانه برای توجیه خشونت به آموزهای مقدس آدرس داده می شود. اگرچنین نمی بود هیچگاهی خشونت وحشیانه ای تحت نام انتحاری عملی نمی گردید. آنچه امروزدراینجا اتفاق می افتد اکثرابا توجیهات مقدس همراه است.

    یکی ازاین توجیهات ممکن است همانطوریکه تاکنون ازآن استفاده شده است عنوان جهاد باشد. موضوعی که باریکی های خاص خودش را دارد ودرهردوصورت وجوب جهاد کفایی ودفاعی حاکم شرع می تواند آنرا اعلام وتوصیه نماید. کاری بسیارمشکل که حتا خود حضرت پیامبرگرامی اسلام نهایت احتیاط را درمورد به کارمی بست به گونه ای که اگرتاریخ اسلام به صورت دقیق بررسی شود درمی یابیم که تعداد جنگ های که درصدراسلام به وقوع پیوسته است بیشترینه حالت دفاعی داشته وکمترتهاجمی بوده است.

    مگراشاعه فرهنگ خشونت با توجیهات گوناگون درصدرکارانسان هایی است که قساوت به خرچ میدهند وبرای اهداف خاصی ازآن استفاده می برند. باهرخشونتی که اتفاق می افتد اثرات مخرب روانی واجتماعی آن تا مدت زمان درازی باقی میماند وسبب ایجاد روان پریشی های مزمنی می گردد که درنهایت می تواند یک جامعه را به سمت انحراف ببرد؛ چیزیکه با تاسف اینک دچارآن شده ایم. با اینکه روند روبه رشد خشونت مدام درحال گسترش است مگر نباید فراموش کرد که هیچ چیزی غیرقابل کنترل نیست. با توسعه وتقویت زیرساخت های فرهنگی اجتماعی وبا توسل به آموزه های دینی می توان ازخشونت هم جلوگیری کرد. 

جشن دهقان، درمیله گل سرخ

 

 آغازسال 1388 برای مردم افغانستان درکنارخوشی ها وجشن هایی که برگذارگردید، آغازدلنگرانی های جدیدی نیزبود. گرچند که سال نو درکشورما به صورت عنعنوی وهمیشگی تجلیل شده است مگرامسال این تجلیل وگرامیداشت رنگ وبوی خاصی داشت. هزاران نفردرمیله گل سرخ درمزارشریف گردهم آمده ودرمراسم برافراشتن جهنده مولاعلی (ع) شرکت کردند؛ این مراسم که با امنیت وآرامی خاتمه یافت میزبان دومقام بلندپایه ازکشورهای همسایه نیزبود. وزرای خارجه ایران وتاجیکستان مهمانان ویژه نوروزی افغانستان درولایت باستانی بلخ بودند. حضورآنان ومهمانان دیگرازکشورهای دورونزدیک فضای جشن وسروررا دربلخ جالب ترکرده بود.

  حضورمهمانان بلندپایه حکومت های کشورهای همسایه هم چنانکه به جشن عنعنوی نوروز اهمیت بیشترمیداد، بیانگراین موضوع نیزبود که زمان همگرایی های بیشتربین کشورهای صاحب فرهنگ وزبان مشترک فرارسیده است.این کشورها که دراکثررسوم وعنعنات شبیه هم هستند لکن مرزهای جغرافیایی سالهااست که مردمان آنرا دورازهم نگهداشته است. وجوه اشتراک فرهنگی، زبانی ، دینی و ........بین کشورهای افغانستان، ایران وتاجیکستان این امکان را به وجود می آورد که همگرایی های سیاسی درمنطقه نیزشکل بگیرد چیزیکه تاکنون کمتردیده شده وبعضا تفاوت های کلان سیاسی بین شان به مشاهده میرسد. بطورنمونه ایران با دشمنی سنتی که با ایالات متحده امریکادارد باعث می شود به افغانستان به عنوان کشورموردحمایت امریکا به دیده تردید بنگرد.

   اصولا سیاست وشیوه های حکومتی دراین سه کشورهمزبان سبب گردیده است که برخورد های دورازفرهنگ واصول همسایگی نیزبه میان آید. شاید به همین دلیل است که حکومت ایران هیچگاهی به مهاجران افغانی درآن کشور امکان آرامش روانی نمیدهد. ومهاجرین همواره به مثابه کتله های مزاحم دردید ایرانی ها جلوه گرشده است.چون بعدازسی سال هنوزهم افغان ها درایران ازحقوق وامتیازات پناهجویی برخوردارنیستند. این موضوع حتا ازنظرتحلیلگران عرصه های اندیشه وسیاست درخود ایران نیزمورد انتقاد است. به عنوان مثال آقای صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران براین مساله اعتراض دارد ومی گوید که مهاجرین درتمام کشورها بعدازمدت ها اقامت سرنوشت شان تعیین می شود که آنان یا ازحقوق شهروندی درآن کشورها برخوردارمی شوند ویا حداقل حقوق ووجایب پناهندگی برای شان درنظرگرفته می شود.

    با این همه میله گل سرخ درمزارشریف وحضوروزیرخارجه ایران وتاجیکستان درآن می تواند سرآغازفصل های نوینی درروابط کشورهای همزبان به حساب آید. افغانستان که ازلحاظ فرهنگی وغنای تاریخی خود می تواند درنوبت های گوناگون همسایه هایش را میزبانی کند. می تواند درایجاد وتمدید ایده های همگرایی درکشورها همسایه ودوست جهت کاهش دادن به ناهنجاری های امنیتی خود نیزسود ببرد. نوبت های گوناگون ازآن جهت می توانیم بگوییم که بلخ به عنوان زادگاه مولانا جلال الدین بلخی خداوندگارشعروعرفان این امتیازرا همواره حفظ خواهد کرد که مولانا راتجلیل وازکشورهای همزبان مولانا پذیرایی کند . به جزاین زادگاه ومحل پرورش بسیاری ازمفاخرادب فارسی نظیرناصرخسروبلخی،مسعودسعد سلمان، سنایی غزنوی و........درافغانستان است وکشورما فرصت های خوبی را می تواند برای توسعه درعرصه های فرهنگی، اقتصادی وتجاری به دست آورد.

   جشن دهقان که یک جشن عنعنوی افغانی است، مشوق خوبی برای زراعت پیشگان داخلی وکشورهای همسایه می تواند باشد. تعمیم فرهنگ زراعت وتجلیل ازمقام دهقان باعث می شود ملت ها را به خودکفایی های اقتصادی برساند.کشورما به عنوان یک کشورغیرصنعتی که بیش ازهرجای دیگرمتکی به زراعت ومالداری است ، می تواند با استفاده ازتجربه های کشورهای همسایه وهمزبان درراستای توسعه زراعت استفاده بهینه ببرد. ازهمینرو برپانگهداشتن میله دهقان به حیث یک فرهنگ دوست داشتنی افغانی نه تنها ضروربلکه واجب است.

مایه های فراوان حیات

 

آب این منبع حیات زمین و آدم، علیرغم وفور اما کمتردر دسترس است. به ویژه درافغانستان که هرازگاهی پیشامد خشکسالی ها نه تنها طبیعت که انسان های این سرزمین را نیزتشنه می سازد. باوجود فراوانی آب،کمبود آن برای استفاده درمزارع وهم چنان برای آشامیدن درافغانستان کشورا مارا به یک سرزمین تشنه تبدیل کرده است.

افغانستان که دارای وسیع ترین ذخایرآب درسطح ولایه های زمین خود هست اما متاسفانه به دلایل مختلف کماکان درعطشناکی مفرطی به سرمی برد وبیشترین آبهای این مرزوبوم بدون استفاده داخلی به خارج ازمرزها سرازیرمی شود. گرچند که هیچ کشوری نیست که توانسته باشد رودهای آب اش را درمرزهای جغرافیایی خود محدود سازد، مگرکشورهای روی کره زمین اکثرا توانسته اند ازمنابع آبی خود به وجه درست استفاده کند.

از دوصدوشصت ویک رودخانه درجهان که بیشترینه ازچند کشورعبورمی کند ، تعدادی ازاین رودخانه ها درافغانستان است. ولی کشورما درزمره آن کشورهایی است که کمترین استفاده را ازمنابع خود میبرد. رود خانه های افغانستان که عمدتا به دوکشورایران وپاکستان سرازیرمی شود ازسرمایه های حیاتی کشوراست که متاسفانه هنوزقادرنشده ایم ازآن درکشت ومزارع بهره ببریم.

افغانستان باداشتن زمین های وسیع بایر که می تواند منابع خوبی برای تولید مواد اولیه خوراکی باشد، به دلیل عدم کانال کشی ونبود بندهای آب وهم چنان به خاطر عدم برنامه ریزی های لازم ازسوی حکومت ها درگذشته وحال، نه تنها تشنه که گرسنه نیزمی باشد. درحالیکه افغانستان می تواند براساس برآورد های علمی نه تنها مایحتاج داخلی خودرا درزمینه مواد خوراکی تامین نماید، که می تواند بازیرکشت بردن زمین های لم یزرع به خارج ازکشور گندم وسایرحبوبات نیزصادرکند.

وزارت انرژی وآب گفته است که درحدود دوهزاربرنامه انکشافی را درزمینه استفاده بهترازآب روی دست داشته ودارد. اما معلوم نیست که این برنامه ها درچه سطح ومقیاسی درنظرگرفته شده است؛ چرا که تاکنون هیچ برنامه ای که حکایت از اعمارسد یا توجیه کانال های آبی باشد شنیده نشده وتازه در بسیاری ازمناطق کشورزمین های زیرکشت به علت پیشروی های آب رودخانه ها ونبود دیوارهای استنادی ازبین میرود. این معضله درشمال کشوربیشتر مشاهده می شود و آمودریا هم چنان باعث تخریب کشتزارهای مردم است درحالیکه این رود خانه می تواند درصورت برنامه ریزی های دقیق زراعتی دولت سبب خودکفایی های بی شماری درعرصه تولید مواد اولیه مورد ضرورت مردم باشد.

ازهفتادوپنج میلیارد مترمکعب آب روزمینی درکشورتنها کمترازسی درصد آن مورد استفاده قرارمی گیرد. براساس این آمار و نسبت آن با تعداد نفوس کل کشور و مواد مورد ضرورت آن معلوم می شود که احتیاج به استفاده بهینه ازآب هم چنان درصدر اولویت هاست و دولت باید دراین رابطه به اقدامات عملی دست بزند. ازآن جمله تجدید نظر درقرارداد آب باکشورایران که سال ها پیش موسی شفیق صدراعظم افغانستان با صدراعظم ایران بسته است. افغانستا ن نیازدارد سطح تولیدات داخلی اش را تا حدی بالا ببرد که مانند گذشته ها دچار کمبود غله نشده ودست گدایی به سوی کشورهای خارجی درازنکند واین مستلزم استفاده درست ازآب های کشوراست که هم چنان ازمیان دشت های خشک وتشنه کشور به بیرون میرود.

معضل کمبود آب مورد توجه سازمان ملل متحد نیزقرارداشته وبانکی مون سرمنشی این سازمان با صدورپیامی ازهمه کشورها خواسته است ازمنابع آبی به صورت درست استفاده نمایند. این بیانیه زمانی صادرشده است که پیش بینی می شود درسال های آینده به دلایل خشکسالی و... بین کشورها منازعاتی صورت گیرد. کشورما می تواند با استفاده ازمنابع آبی خود دراینده ازمعضلات مربوط دوربماند.

 

 

سلام

سال نو تان مبارک . خوشوقتم که اینجاهستید فکرمی کنم بتوانم هرازچندگاهی چیزی بنویسم

گرچند که آشفتگی های روزگار فراوان است.