بازگزاری نشانه های مرزی درسرحدات ایران وافغانستان که امتداد بیش ازنه صد کیلومتررا درغرب کشوراحتوامی کند، یکی ازاقدامات درست وشایسته هردوکشوراست. علایم مرزی تنها جغرافیای کشورها را نشانی نمی کند بلکه علاوه برتامین حقوق مرزی وتشخص ارضی ازنابسامانی های دیگری نیزجلوگیری می کند که معمولا درسرحدات وجود دارد.
صدها کیلومترمرزمشترک با کشورایران جدا ازاینکه طولای همسایگی تاریخی هردو کشوررا بازنمایی می کند، ازامکان به وجود آمدن معضلات احتمالی مرزی درآینده نیزجلوگیری می کند ؛ مشخص بودن مرزها برای هرکشوری مهم وضروری است. با نصب پیلرهای مرزی درسرحدات غربی کشورمشخص شده است که قلمروافغانستان وقلمروایران تا کجا است. اضافه براین ماموران مرزی هردوکشوربادرک وشناخت اراضی مربوط به خودشان این امکان را به دست میاورند که بگونه درستی ازآن محافظت نموده وازتردد غیرقانونی افراد واستفاه های سوء کاروان های مافیایی جلوگیری نمایند.
مرزهای مشترک میان ایران وافغانستان سال ها است که مورد استفاده قاچاقبران مواد مخدرقرارگرفته است. این وضع زمانی پیش آمد که درهردوکشوربا فاصله زمانی کم انقلاب ها ودگرگونی های وسیع اجتماعی رخ داد. ازان پس اگرچه کشورایران توانست مرزهای شرقی خودرا تاحدی تحت کنترل بگیرد اما افغانستان کمتراین فرصت را داشت چرا که تغییرنظام های مختلف وجنگ های چندین ساله عملا کشورمارا بی مرزساخته بود. زمانی درافغانستان وضعیتی پیش آمد که هرکسی با هرملیتی می توانست داخل افغانستان شده وبدون داشتن جوازسفربه هرجایی که دل اش بخواهد ترددنماید. مثال روشن این قضیه درمورد عرب هایی است که درسال های جهاد وپس ازآن دربرخی نقاط جنوبی وشرقی کشورمسکن گزین شدند.
درزمان طالبان اما این روند حالت لجام گسیخته تری پیداکرد چون پاکستانی ها هم رفت وآمد را درداخل کشوربه گونه ای درآوردند که گویا افغانستان یکی ازایالات پاکستان باشد وچه بسا درمواردی اتباع افغانستان نمی توانستند مانند پاکستانی ها درداخل کشورسفرنمایند. این وضع نشان دهنده این بود که افغانستان عملا مرزنداشت وهیچ کسی به مرزهای کشورما وبه حق طبیعی مردم افغانستان اهمیت نمیداد. دراین دوران کاروان های سلاح ومهمات بی هیچ سوالی ازهرنقطه داخل کشورمی شد وهمسایه ها نیزمتاسفانه برای روشن نگهداشتن شعله های جنگ هیزم می فرستادند.
اینک به نظرمیرسد که بازگزاری نشانه های مرزی درسرحدات کشورحق حاکمیت افغانستان را درقلمرو خودش تسجیل کرده وهمسایه غربی ما هم بنا برموازین بین المللی به آن احترام می گذارد. درسرحدات شمالی نیزتا حدودی وضع قابل قبول است چرا که کشورهای تاجیکستان،ازبیکستان وترکمنستان گذشته ازاینکه به مقررات بین المللی وحق مرزی کشورها پایبند است، چندان هوس مداخله ونفوذ را هم ندارند. اما درجنوب وضع صدوهشتاد درجه فرق می کند. همسایه جنوبی ما تا اکنون به قبول یک مرز معین ورسمی تن نداده است هم چنانکه کشورما نیزدرهمین مقوله حرف های زیادی برای گفتن دارد.
مگربا این همه باید اذعان داشت که هرکشوری باید مرزهای مشخص خودرا داشته باشد ودرجنوب نیزامید است که روزی بحث ازمرحله خط دیورند به یک معنای واضح مرزی عبورکرده وصدها کیلومترسرحد ما با کشورپاکستان نشانه گزاری شود. اگرچنین اتفاقی روزگاری رخ بدهد طبیعی است که درجلوگیری ازنفوذ حلقات مسلح وتروریست درداخل کشورنیزانکشاف لازم به وجود می آید. مشخص بودن خطوط مرزی به هردوکشور کمک میرساند که حاکمیت های ملی به شکل مصئون آن به حیات خود ادامه داده وزمینه های جنجال ومشکلات مرزی را ازبین ببرد.